امروزه نوجوان ما سؤال ندارد.هر چیزی را بخواهد،از طریق دیده میبیند و جایی برای تأمل او نگذاشته اید. در خانه هم که اصلا زمینهای برای گفت وگو وجود ندارد. خانه های ما برای گفت و گو اصلا برنامه ریزی ندارند.اگر شما بخواهید فرزندتان یک منتقد باشد و بتواند سؤال کند، گام اولش این است که حد اقل بتوانید در خانه، برای همدیگر یک جوک بگویید.
چند پدر و مادر سراغ دارید که برای بچه هایشان جوک بگویند؟
ما باید فرصت گفت وگو ایجاد کنیم و با یک جوک یا لطیفه میتوانیم زمینه این کار را فراهم کنیم.
در سطوح بالاتر هم مثلا در دانشگاه دانشجو سر کلاس دست زیر چانه مینشیند نق میزند که استاد، حجم مطالب زیاد است. چون در خانه هم که حرف میزند، به او میگوییم حالا تلویزیونت را نگاه کن و از من سؤال نکن. بسیاری از ما شهامتش را نداریم که اگر چیزی را نمیدانیم، بگوییم بلد نیستم. حتی گاهی بچه که سؤال میکند،ما یک جواب من درآوردی به او می گوییم و پاسخی میدهیم؛پاسخی که به دنبالش پرسشی زاییده نمی شود.این را باید در داخل خانه سامان دهیم. درست است که پدر و مادر خستهاند و کمحوصله و مشکلات معیشتی دارند.
بچهها بین سنین هفت تا هجده سالگی، چیزی حدود دوازده هزار ساعت در مدرسه هستند و دو برابر این زمان را در کنار خانواده میگذرانند .
بدون تردید،پیشبرد فرهنگ مطالعه و ترویج کتابخوانی،چه در حوزه نوجوانان و چه بزرگسالان،وظیفه فرد فرد افراد جامعه است و هرکس باید در حد توان خود،در این راه فعالیت کند.